شراب باران

ساخت وبلاگ
  ای یادگارِ چراغی که روشن استافسانه ای که نمادش تهمتن است شب را به شوقِ سحر درد می کشیخورشید، سخت گرفتارِ دشمن است جرمی که باز به گردن گرفته ایبیزار بودن از جنگ و جوشن است حالا بگو که چه باید کند خدا شراب باران...ادامه مطلب
ما را در سایت شراب باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabbaraano بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 17:15

  وبلاگ شراب کلمه وبلاگ باران کلمه بود، خرابمان کردی ترانه می خندید، عذابمان کردی دو خطِ خوش بودیم، دو مصرع از حافظ در این بریدن ها، کتابمان کردی بهار یا پاییز، دو باغِ گل بودیم دو چشمِ بازیگوش، پرآبمان کردی رها و رقصنده، شراب باران...ادامه مطلب
ما را در سایت شراب باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabbaraano بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 17:15

در زمانی که پرچم سیاه به سرعت پیش می رفت و مقاومت مردمان را در هم می شکست، خشونت ایدئولوژی غالبشان بود و مردمانی ساده دل، مغلوب آنها؛ کوبانی به یاری مردان و زنانشان ایستادند، تن به تحقیر و اسارت ندادند و با هرآنچه داشتند مقاومت کردند، این چکامه تقدیم به زنانی است که در آن بدهنگام جانانه ایستادند و تسلیمِ شب نشدند.ای از همه جا خسته و از حادثه بیزاردل در شبِ بی حاصلِ این فاجعه مسپاراستاده بمان دخترِ کوبانی و فریادشاید که خدا بشنودت از پس دیواربا خونِ خودت سرخ کن آن غنچه ی لب راتا دست به زلفت نزند دشمنِ بدکارفریاد بزن تا که جهانی بگشایدچشمی که فروبسته براین ظلم پدیدارالحق که پراز شوقِ رهایی شده چشمِهرشب زده از برقِ کلاشینکفت انگارزیباترازاندوهِ غزل هستی و تا صبحاین آتشِ زیباشده را زنده نگه دارای هر نفست شهوتِ آزادی و خورشیداز صبح بگو تا که بمیرد شبِ بیمار                       امیرپویا رشیدی 22 مهر 1393برچسب‌ها: دختر کوبانی+ نوشته شده در  یکشنبه نهم مهر ۱۳۹۶ساعت 1:19&nbsp توسط امیرپویا رشیدی  |  شراب باران...ادامه مطلب
ما را در سایت شراب باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabbaraano بازدید : 13 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:12

نمی شود درد و اندوه مردم مناطق کردنشین را که بخشی از آن در زلزله اخیر عارض شده است، به تصویر کشید؛ با این همه سرمایه نتوانستیم طوری برنامه ریزی کنیم، طوری ساختمان سازی کنیم که اینچنین عزادار نشویم،  نتوانستیم مردم کم درآمد را حداقل در حد داشتن یک مسکن ایمن یاری کنیم، مسکن مهر ساختیم، تحویل دادیم، اندک اندوخته مستضعفان را بابت آن گرفتیم و وامدارشان کردیم، اما دریغ که ..... خدا می داند که در چه جاهایی از این کشور وضعیت همین است که در استان کرمانشاه می بینیم، اما هنوز زلزله ای موجب ظهور آن نشده است؛ چکامه ی زیر تقدیم به همان مردمی است که قرن هاست تهی دستند و از حداقل ها محرومند.دختری بود و خط خطی می کرد دفتری را که مادرش آوردمادری بود و پاره می پوشید هر شبش جامِ زهر می نوشیدشوهرش سکته کرده بود از قبل گاوشان مرده بود در اصطبلآنقدر خسته بود این مادر زندگی را نشد کند باوردر همین هیر و ویر و بدبختی روزهای هراس و سر سختیدولتی آمد و به او جان داد وعده ی خانه های ارزان دادخانه اش داد و الحق ارزان بود حیف از پای بست, ویران بودتا زمین لرزه های بی ناموس دست آزید خانه را افسوسدخترک فکرِ پایکوبی بود مادرش رخت شورِ خوبی بودمادرش خانه ی بغل دستی کار می کرد, از تهی دستیشب، زمین لرزه ها که خندیدند خانه ها مثل جنگ لرزیدندمادرک می دوید و غمگین بود از زمین، از زمانه بدبین بودخشت ها را شبانه بو می شراب باران...ادامه مطلب
ما را در سایت شراب باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabbaraano بازدید : 24 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:12

  می شود بارنگِ چشمت شعرساختدر کتابی از غزل ها راه یافت با کمک از دست هایت نازنینقلبِ دریا را به هر چوبی شکافت می شود از آخرین شب گریه هاسویِ منصورانِ بی پروا شتافت تا عسل بارانِ آزادی رسیدکهکشانی را سراسر اسب تاخت می شود اهریمنی بی رحم رادرهوایِ با تو بودن برنتافت درنگاهت مرگِ استبداد رادید و درپایانِ این بازی نباخت می شود با تو اگر یاری کنیعمر در غم رفته را هم بازیافت                 شراب باران...ادامه مطلب
ما را در سایت شراب باران دنبال می کنید

برچسب : آخرین,گریه, نویسنده : sharabbaraano بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 15:53

از همه تا همهمه می رانی امهمنفس انگار، نمی مانی اممثل کتابی که نمی خوانی املایقِ یک عشق نمی دانی امهرچه من از آتشِ ایرانی اممرد غزل باره ی طوفانی امطرح لبت روی لبانم نشستمن پر احساس و توهم مست مستدست گرفتم که بگیریم دستدست گرفتی وشب ازهم گسستعاقبت ازجان وتنم رخت بستدر تب این عشق مسلمانی امکاش بفهمی که چه بر من گذشتبعدتو در زخم تو مردن گذشتتیرِ غم از قلب تهمتن گذشتفرصت لبخند به شیون گذش شراب باران...ادامه مطلب
ما را در سایت شراب باران دنبال می کنید

برچسب : حلقه,احساس, نویسنده : sharabbaraano بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 15:53

دخترک آمد و دستی به حجابش زد و رفتطرح لبخند به اندوه نقابش زد و رفت مانده بود از همه پنهان بکند یا نکندچشم بی حوصله ای را که به خوابش زد و رفت در همین فاجعه یک شهر، پراز کوه بلندتیر بر تیزترین بال عقابش زد و رفت تو همان دختر تاریخ و غزل هستی و منشاعری خسته که آتش به کتابش زد و رفت کمکی کن که برقصد که بخندد همه جاآنکه را درد تو آتش به سرابش زد و رفت پلک بگشا که هنوزم ته این شهر شلوغخرقه ای هست که شراب باران...ادامه مطلب
ما را در سایت شراب باران دنبال می کنید

برچسب : حجاب, نویسنده : sharabbaraano بازدید : 57 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 20:52

  کاش که از عطرِ تنت میگذشت عاقبت از آمدنت می گذشت  در شبِ رویاییِ بوس و بغلبی تَب و تاب از دهنت می گذشت کاش که شهزاده ی احساسِ مناز هیجان در بدنت می گذشت کنج جهنم یله می داد و ازوعده ی هر بت شکنت می گذشت کاش نمی شد که نگاهم کنیتا دلم از پیرهنت می گذشت یا که زمستان یخِ این چشمهابی خبر از کاپشنت می گذشت کاش که این رهگذر آسوده تراز شب پر راهزنت می گذشت امیرپویارشیدی   آبانماه 1393 برچسب‌ها: کاش + نو شراب باران...ادامه مطلب
ما را در سایت شراب باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabbaraano بازدید : 11 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 20:52

حرف بزن با من اگر می شود چشمِ من از بغضِ تو تر می شودبی تو درین شهر پر از دود و دم شاعرِ گمنام، پکر می شود هر شبِ این فاصله چشمانِ من دوخته بر قامتِ در می شود کودکِ بیچاره ی احساس همشعرِ پر از فاصله بر می شود شعر بگو زمزمه اش می کنم تا تنِ این لوت خزر می شود حرف بزن شعرِ مرا تازه کن شهر، ازین شعر خبر می شود  در دلِ این حادثه پویای تو باز همان مردِ سفر می شود هر شبِ این زندگی از عاشقی حرف بزن با من شراب باران...ادامه مطلب
ما را در سایت شراب باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabbaraano بازدید : 19 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 20:52

بی تو با این شبِ بی رحمِ زمستان چه کنم؟دردِ هر فاصله را تا خط پایان چه کنم؟ با نگاهی که به دنبالِ خطوطِ تنِ تو غوطه ور مانده در انبوهِ خیابان چه کنم؟ سرِ تجریش، همانجا و همان خاطره ها بی تو من هستم و افکارِ پریشان چه کنم؟ فکر عریانِ تو بیمارترم کرده و منبا ولیعصرِ پراز شرشرِ باران چه کنم؟ من دل افسر شراب باران...ادامه مطلب
ما را در سایت شراب باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabbaraano بازدید : 27 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 20:19