نمی شود درد و اندوه مردم مناطق کردنشین را که بخشی از آن در
زلزله اخیر عارض شده است، به تصویر کشید؛ با این همه سرمایه نتوانستیم طوری برنامه ریزی کنیم، طوری ساختمان سازی کنیم که اینچنین عزادار نشویم، نتوانستیم مردم کم درآمد را حداقل در حد داشتن یک مسکن ایمن یاری کنیم، مسکن مهر ساختیم، تحویل دادیم، اندک اندوخته مستضعفان را بابت آن گرفتیم و وامدارشان کردیم، اما دریغ که ..... خدا می داند که در چه جاهایی از این کشور وضعیت همین است که در استان
کرمانشاه می بینیم، اما هنوز زلزله ای موجب ظهور آن نشده است؛ چکامه ی زیر تقدیم به همان مردمی است که قرن هاست تهی دستند و از حداقل ها محرومند.دختری بود و خط خطی می کرد دفتری را که مادرش آوردمادری بود و پاره می پوشید هر شبش جامِ زهر می نوشیدشوهرش سکته کرده بود از قبل گاوشان مرده بود در اصطبلآنقدر خسته بود این مادر زندگی را نشد کند باوردر همین هیر و ویر و بدبختی روزهای هراس و سر سختیدولتی آمد و به او جان داد وعده ی خانه های ارزان دادخانه اش داد و الحق ارزان بود حیف از پای بست, ویران بودتا زمین لرزه های بی ناموس دست آزید خانه را افسوسدخترک فکرِ پایکوبی بود مادرش رخت شورِ خوبی بودمادرش خانه ی بغل دستی کار می کرد, از تهی دستیشب، زمین لرزه ها که خندیدند خانه ها مثل جنگ لرزیدندمادرک می دوید و غمگین بود از زمین، از زمانه بدبین بودخشت ها را شبانه بو می شراب باران...
ادامه مطلبما را در سایت شراب باران دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sharabbaraano بازدید : 24 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:12